نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

Contagion




با هیچ کس حرف نزن

به هیچ کس دست نزن

 




شیوع یک ویروس معمولا ناشناخته در جهان ، جزء موضوعاتی بوده که بارها از اون فیلمهای متفاوتی ساخته شده که بعضا هم در حد خودشون قابل توجه بودن اگر چه در بعضی آثار صرفا به عنوان دستمایه ای برای ساخت یه اثر هیجانی یا ترسناک بوده اما Contagion یا شیوع ، ساده - جذاب و علمی این قضیه رو پیش می بره .

فیلم خوب شروع می شه ، صفحه تاریک و صداهای سرفه ی یک زن که کاملا شروع یک بیماری رو به خوبی  و هوشمندانه القا می کنه و یه نمای ثابت مدیوم و دیالوگهایی که در ادامه به دردمون می خوره . فیلمنامه نویس خیلی سریع مخاطب رو به درون اتفاقات می بره و کلا در طول 1 ساعت و 44 دقیقه فیلم صرفا ماجراست که داره فیلم رو پیش می بره و خبری از اکشن نیست و استیون سودربرگ ( کارگردان ) با تجربه ای که داره فیلم رو روون  و جذاب پیش برده .

ورود تک تک کاراکترها به فیلم خوبه یعنی  ، دونه به دونه ی کاراکترها  هوشمندانه وارد فیلم و به مخاطب معرفی می شن . همون طور که می دونید بازیگرهای اصلی این فیلم ، همه جزء بازیگرهای شناخته شده و حتی بعضا اسکاری هالیوود هستن ، همه بازیگرها به نوعی در یه سطحن یعنی همه بازیهای قابل قبول و باورپذریر دارن ولی هوشمندانه هیچ کدوم بر دیگری برتری ندارن .

دیالوگهایی که  برای این فیلم نوشته شده خیلی خوبه یعنی می شه با اطمینان گفت بالای 95 درصد دیالوگها کاملا درجهت فیلمن و شاید به ندرت دیالوگی بشنوید که کمکی به جریان و اتفاقات فیلم نکرده باشه ؛ و در عین حال که وجه قصه گویی خوبی دارن ، کاملا هم علمی هستن و معلومه که فیلمنامه نویس از رو هوا ننوشته و از چندیدن مشاور پزشکی کمک گرفته .

شما در بیشتر پلانها ، کاراکترها رو در حال بیان دیالوگ می بینید و هشمندانه چند جا در طول فیلم ، دیالوگ وجود نداره و موسیقی به کمک تصاویر اومده که هم باعث تفاوت و جذابیت خاص فیلم شده و هم مثل یه زنگ تفریح برای مخاطب می مونه و کمک زیادی به فیلم کرده . (باعث اشتباه نشه ؛ فکر نکنید که فیلم شما رو با دیالوگهاش خسته می کنه ، به هیچ وجه این طور نیست.)

البته نباید از موسیقی جذاب و در عین حال تعلیق دار فیلم گذشت که کمک خیلی خوبی به فیلم کرده و در جای جای فیلم در جذابیتش تاثیر مهمی داشت .

واقعا یه جاهایی یه ایده های به ظاهر ساده چه قدر می تونه مخاطب رو جذب کنه ، منظورم نشون دادن اون فیلمهای ضبط شده از کارکتر بث امبوف ( گوئینث پالترو ) در کازینو بود ، هم ایدش خیلی جالب بود و هم خوب دراومده بود .

کاراکترهای متفاوت این ماجرای شیوع ویروس یه جورایی به هم وصلن و انقدر اینها  خوب در طول فیلم نشون داده می شن که چرخش فیلم روی کاراکترهای مختلف کاملا یک دست و همسان با کلیت نهایی که قراره در ذهن بیننده شکل بگیره صورت گرفته . همه رو واقعا جزئی از قطعه های یه اثر مجموع می بینید .

توی این فیلم کاراکترها با این که خیلی جدی نیستن ولی قابل قبولن و بعضا هم مثل میچ امبوف (مت دیمون) و یا دکتر چیورز (لورنس فیشبرن) هم در وجه زندگی شخصی و هم اجتماعیشون بهشون نگاه شده اما اگه فیلم رو به عنوان زندگی در نظر بگیرید در واقع چیز خاصی از دکترمیرز (کیت وینسلت) ، آلن کرویوید (جود لاو) ، بث امبوف (گوینث پالترو) و .... نمی فهمیم البته این نقطه ضعف جدی برای این فیلم نیست و انتظار پرداخت جدی این همه کاراکتر وجود نداره ولی به هر حال باعث شده ماجرا از کاراکترها مهم تر شه .

تا زمانی که دکتر میرز ( وینسلت ) توی فیلم بود ، به نظرم بهترین کاراکتر اون بود اما با توجه به اتفاقی که براش می افته در کل بهترین کاراکتر فیلم رو باید میچ امبوف ( دیمون ) در نظر گرفت.

و بالاخره پایان فیلم و برگ برنده فیلمنامه نویس و سودربرگ که به شدت لذت بردم و این پایان هوشمندانه باعث می شه مخاطب با رضایت کامل از پای فیلم بلند شه .

در کل شیوع یا سرایت ، فیلم ارزشمند ، قابل احترام و خوبیه .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد