نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

CLOUD ATLAS اطلس ابری



شاهکاری برای تمام دوران


 نقد و بررسی کامل فیلم

اطلس ابری Cloud Atlas


   بهترین ، بزرگترین و مهم ترین

فیلم سال 2012

می گن روز مرگ یک فیلمساز زمانیه که فکر کنه بهترین فیلمی که می تونسته رو ساخته و دیگه موفقیتش تکرار نخواهد شد ، واچوسکی ها بهترین فیلمی رو که می تونستن یعنی ماتریکس 1 رو ساختن اما اونها جزء معدود فیلمسازان حال حاظر هستن که جهان بینی جدی و وسیعی دارن ؛ اینبار لری و لانا واچوسکی با همراهی تام تیکور و با اقتباس از کتابی تحسین شده به همین نام نوشته دیوید میچل ، از پرورش و تغییر یک روح در طول تاریخ صحبت می کنن ، از پیوستگی انسان ها و تاثیر اعمال اونها بر هم  و در  عین حال از یک حرف مشترک در تمامی دوره ها.

 اطلس ابری علی رغم اینکه 6 داستان مختلف رو در دوره های بعضا متضاد ( البته با بازیگرانی یکسان) روایت می کنه و با توجه به حضور سه نفر پشت دوربین اما از هر نظر اثری به شدت یکدست و یکپارچست مخصوصا وقتی که بدونید واچوسکی ها با یه گروه مجزا ، داستان های اول ، پنجم و ششم رو کارگردانی کردن و تیکور هم با گروهی مجزا ، داستانهای دوم تا چهارم اما در هیچ سکانس فیلم احساس نامتجانس بودن فضاها و رخدادها با مفهوم و فضای کلی فیلم وجود نداره ؛ حتی وقتی رگه هایی از اکشن پیدا می کنه و یا تاحدی طنز واردش می شه بازهم ذره ای از مسیر خودش فاصله نمی گیره ؛ در عین حال نباید نقش طراحی های صحنه بی نقص فیلم رو هم فراموش کرد ، تمام دوره های فیلم از قرن 19 گرفته تا آینده گذشته مانند قرن 24 ، با ظرافت و هوشمندی هرچه تمام تر اجرا شده . در واقع در معمولی ترین حالت ، با فیلمی طرفیم که قدرتی برابر با شش فیلم خوب رو داره .

یکی از جدی ترین خرده هایی که به اطلس ابری گرفته شده ، طولانی بودن اونه ؛ شاید به خاطر این طولانی بودن یه جاهای کوتاهی کمی از کشش فیلم کاسته بشه اما در کل زمان 164 دقیقه فیلم به اندازه و لازمه چرا که می شه گفت سکانس زائد و بدون کارکردی وجود نداره و زمان کمتر از این قطعا می تونست باعث الکن موندن پردازش داستان و شخصیت ها بشه ، حتی سکانسهای بزرگسالانه فیلم با اینکه شاید از دیدگاه شخصی قابل توجیه نباشن اما پیش افتاده هم نیستن و سعی شده در بطن داستان قرار بگیرن . نباید فراموش کرد که روایت روون داستان های متفاوت ، دیالوگ های پربار در کنار نریشن های به جا و ماندگار و دوری از هرگونه پیچیدگی نمایی ، باعث شده تا داستان های متفاوت فیلم به راحتی مخاطب رو با خودشون همراه بکنه .

 

همون طور که پیشتر گفتم ، داستان های مختلف فیلم بازیگرهای یکسانی داره (13 بازیگر اصلی ، 64 شخصیت رو ایفا کردن و تمام 52 بازیگر ، 121 شخصیت ) و هنگامیکه در تیتراژ ، بازیگر نقش های مختلف رو نشون می ده تازه مخاطب ، متوجه عظمت و استثنایی بودن گریم فیلم می شه ، در واقع واچوسکی ها ترجیح دادن این تناسخ روح رو با بازیگرهای یکسان نشون بدن که گاهی با روحی طرفیم که در طول قرنها همواره پلید بوده مثل هوگو ویوینگ ، هال بری که در طول روزگاران از نوجوانی مظلوم به زنی جنگجو تبدیل می شه یا روحی که دچار تغییراتی شده مثل تام هنکس (1) اگر چه شاید بشه گفت در معدود مواردی مثل این گریم فوق سنگین روی هالی بری (2) کمی زیادی باشه اما با این توضیحات برعکس نظر منتقدین که بیشترشون با این یکی بودن بازیگرها و گریم مشکل پیدا کرده بودن ، این ایده تونسته تاثیر و استثنایی بودن فیلم رو بیشتر حفظ کنه و اتفاقا در راستای همون مفاهیمی است که واچوسکی ها دنبالش بودن و با عکسی هم که در پایان این متن قرار دادم بیشتر می شه عمق این حرکت رو فهمید .

اطلس ابری فیلمی چند لایه و عمیقه و نمادهای متعددی در اون وجود داره که احتمالا با یکبار دیدن نمی شه به همه ی اونها آگاهی پیدا کرد : از نمادهای کم اهمیت تر مثل یکی بودن شماره سونمی تا شماره اتاق لویزا ری (3) ، تا نمادهایی مثل این تصویر از طبیعت دوران بعد ازسقوط که کاملا شبیه به شهرهای مدرنه ( 4 ) ، زیبا شدن رستوران و یا اتاق سونمی صرفا با ظواهر دیجیتال  تا مفهوم بزرگ فیلم که با حرکت دوربین از آسمون به پایین در ابتدای فیلم ، در پایان دوباره به سمت بالا می ره و همون خال مادرزادی خاص رو می بینیم ، در حقیقت یکی از مفاهیمی که بر اون تاکید وجود داره ، نشونه های آسمانی ( الهی ) که در تک تک انسان ها وجود داره و چه قدر هوشمندانه که برای هر کاراکتر مکان متفاوتی داره .

یکی از مضامین مورد توجه واچوسکی ها که در برخی از آثار قبلی خودشون مطرح کرده بودن ، مضمون همجنس گراییه که به طور مثال در فیلم زیبای وی به نشانه انتقام تحت یک داستان فرعیِ تاثیرگذار ،به این مضمون پرداخته بودن. داستان های فیلم اطلس ابری توسط واچوسکی ها چاشنی عاشقانه بیشتری گرفتن که صد البته به بهتر شدن فیلم کمک کرده ؛ در رابطه بین سیکسمیت و فرویشر دوباره داستانی به همون شکل اشاره شده و البته پررنگ تر رو تکرار کردن که به شخصه چندان موافق اون نیستم ؛ البته در اینجا رابرت فرویشر رو نمی شه به لحاظ اخلاقی پذیرفت چون همون طور که ویویان ایرز بهش گفت اگر چه آهنگساز خیلی خوبیه ولی آدم منحرفیه .

اما یکی از موارد بسیار مهم و قابل بحث فیلم سرانجامشه ، شاید تماشای سرانجام کاراکترها و رسیدن به یک زندگی عصر حجری در 

وهله ی اول ناامیدکننده باشه ، به عبارت بهتر اینبار در نهایت دنیایی به تصویر کشیده می شه که در ظاهر چیزی جز پسرفت رو نصیب اون نسل محدود باقی مونده نکرده و تنها روزنه های به جا مونده از عشقه که هنوز دلیلی برای زندگی گذاشته ، اما در حقیقت زاخاری و مرونیم به نوعی با کمترین امکانات در حال تجربه بهترین و راحت ترین زندگی در مقابل کاراکترهای داستان های دیگه هستن .

شاید به نظربیاد قصد واچوسکی ها و تیکور با کمک افکار میچل ، ترویج نظریات تناسخی باشه اما اونها بیشتر از اصل تناسخ یا وازایش روح ، به اصل دونادون تکیه دارن "چرا که تناسخ به انتقال روح از یک کالبد به کالبد دیگه به صورتی بی هدف و تا ابد و حتی در درون یک حیوان یا گیاه تاکید داره اما اساس دونادون بر تکمیل روح در طول دوران 50 هزار سالست "(5) و واچوسکی ها هم فقط انسان ها رو اصل قرار دادن و حرکت دوربین ابتدایی و انتهایی علاوه بر نشون دادن خلقت و بازگشت روح انسان ها به سمت خدا ، به نحوی شعر 

ما ز بالاییم و بالا می رویم رو تداعی می کنه ، فارغ از اینکه چه قدر این نظریات درست و یا مورد تایید مخاطب باشه ، اطلس ابری فقط در مورد تاثیر روح ها بر هم نیست چرا که در عین حال می خواد تلنگری جدی به همه ی انسان ها بزنه ، درواقع واچوسکی ها در وی به نشانه انتقام ، به شدت در ماتریکس 1 و صد البته در انیماتریکس ، همین هدف رو دنبال کردن و اینجا هم قصدشون اینه که انسان ها از خواب غفلت پاشن و یک زندگی هدفمند و ارزشمند رو تجربه کنن.



اطلس ابری ، اگر چه به شکلی مغرضانه توسط مجله تایم وحتی ساده انگارانه توسط ویلج وُیس ، به عنوان بدترین فیلم سال درنظرگرفته شده اما با تمام احترام برای مطرح ترین فیلمهای سال باید بگم ، Cloud Atlas تمامی اونها رو به راحتی کنار می زنه و با اقتدار در صدر قرار می گیره چرا که اطلس ابری اثری است به شدت قابل تامل با محتوایی عظیم که حاصلش برای من ، یکی از بهترین ، هنری ترین و خاص ترین آثار سینمایی است که تا به حال دیدم ؛ حسی که در پس اطلس ابری وجود داره ، حتی قابل مقایسه با بیشتر فیلمهای این سالها نیست . شاید بعضی فیلمها در لحظه و نهایتا تا چند وقت شما رو تحت تاثیر خودشون قرار بدن اما اطلس ابری می تونه برای همیشه و به شکلی عمیق در ذهنتون ماندگار بشه .

 




ٍ Everything Is Connected



این سخت ترین نقدی بود که تا به حال انجام دادم و برای رسیدن به نوشته ی دلخواهم مطالب متعددی رو خوندم و بارها این متن رو ویرایش کردم . امیدوارم که ماحصلش تونسته باشه در رسوندن دستاوردهای ساختاری و محتوایی فیلم حتی اندک هم ، موثر واقع شده باشه .



نظرات 13 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:13 ب.ظ http://hollywood9.blogfa.com

مجتبی جان سلام. اولا خسته نباشی به خاطر این نقد جامع و کامل.
اما باید بگم نظرات در مورد این فیلم خیلی مختلفه، بعضی های همونطور که اشاره کردی فیلم رو شکستی کامل می دونند و بعضی مثل شما فیلم رو شاهکار. اما به نظر می رسه فیلم با عامه مردم هم ارتباط برقرار نکرده باشه (این رو از وضعیت اکران میشه فهمید) که البته مسلماً هدف از ساخته شدن یک فیلم مستقل فتح گیشه ها نیست هر چند که فروش خوب همیشه کمک می کنه.
اما خودم خیلی با این فیلم ارتباط برقرار نکردم. موضوع ه.ج.گرایی هم که در فیلم مطرح شده بیننده های معمولی رو آزرده می کنه. فیلم از نظر محتوایی حرف برای گفتن داره اما موقع تماشا خیلی به نظرم کشدار اومد و قضیه تا اونجا پیش رفت که هر چی سعی کردم راجع بهش بنویسم هم نتونستم و بی خیال شدم. البته به نظر تو برای برادران سابق این فیلم قدمی رو به جلوست، اما به نظر من نه ...

امیرجان سلام ، ممنون که وقت گذاشتی ، نوشته من رو خوندی و نظرت رو هم گذاشتی .
درسته نظرات در مورد این فیلم متفاوته اما همون طور که گفتم دیگه انتخاب این فیلم به عنوان بدترین سال 2012 کاملا مغرضانه است و فکر نمی کنم خودت علی رغم این که خیلی با فیلم ارتباط برقرار نکردی یه کاره ضعیف بدونیش . ساخت یک فیلم مستقل با این بودجه باورنکردنی قطعا به قول خودت چیزی فراتر از فتح گیشه هاست اما خوشبختانه اطلس ابری همچنان در اکرانه و فروشش از 100 میلیون دلار گذشته .
در مورد این که اطلس ابری ، برای واچوسکی ها قدمی رو به جلو بوده یا نه ، اگه فیلم Speed Racer رو دیده باشی می بینی که این دو فیلم از هر لحاظ با هم قابل مقایسه نیستن و با اشاره با آثار قبلی سعی کردم هم کمی از اهداف اون فیلمهایی که به شدت دوستشون دارم رو بگم و هم این که این فیلم در راستای همون مفاهیم و اهدافی است که اونها در آثار اشاره شده دنبال کردن .
بازهم ازت ممنونم .

گلاره دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:52 ق.ظ

دوست عزیز، اولا ممنونم از نقد جامع و کاملتون فقط راجع به مسئله ی همجسنگرایی خب به نظر نمی رسه سازندگان فیلم با شما هم عقیده باشن، شاید بهتر باشه ما هم اون داستان رو به عنوان یک روایت عاشقانه بپذیریم و به نظر سازندگان فیلم احترام بزاریم... صرفا نظر شخصیم رو عرض کردم:)

ممنون که نوشته ی من رو خوندید ، همینی هم که نظر می ذارید خودش خیلی ارزش داره .
درسته سازندگان فیلم قطعا در مورد همجنس گرایی با من هم عقیده نیستن و من هم سعی کردم با دانش اندکم نظرم رو بیان کنم البته همون طور که خود فیلم نشون می ده رابرت فرویشر آدم هوسبازیه
موفق باشید

mohsen دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:53 ق.ظ

سلام مجتبی جان نقد خیلی خوبی بود. کمتر دیده بودم از ایرانی ها کسی از خودش نقد بنویسه و سعی کنه فیلم هایی به این عمیقی رو به نقد بکشه. شاید بشه اینو اضافه کرد که در این شش داستان سعی شده که علاوه بر نشان دادن عطش سیری ناپذیر انسانها موضوعات دیگه ای رو بگه مثلا این که همونطور که در ماتریس هم دیدیم در عمل این فیلم نشان میده که تمدن های انسانی خیلی وقت ها خودشونو با افکاری که دارند زندانی میکنند و در واقع یه عده وجود دارند که سعی میکنند انسان هارو زندانی کنند چه از نظر فکری و چه از نظر جسمی. این موضوع در صحنه های مختلف فیلم نشان داده شده.به عنوان مثال اونجا که تام هنکس در نقش زاخاری در صحنه ای که با اون آدم خوار در کلبه اش روبه رو میشه این تفکرات به ذهنش میاد که نباید گلوی اون رو ببره چون اون پیشگو این رو بازگو کرده بود یا در داستان سونمی که اونا با آنچه در واقعیت رخ میداد خیلی دور بودند.
در این فیلم سعی شده تا اینو نشون بده که خیلی وقتا عقاید انسانها از واقعیت ها دورند و دست و پاگیر اونا هستند. ترس به شکل زیبایی در این فیلم به نمایش گذاشته شد همچنین تقابل ترس و عشق .
در نهایت اینو هم اضافه کنم که اونجا که شما گفتید امکان ورود مفهوم پاکی مثل عشق به رابطه همج.ن.س بازی وجود نداره صحیح نیست. چون مفهوم عشق چیزی فرای جن. سیت انسان هاست و تنها به عشق بین زن و مرد محدود نمیشه بلکه به وابستگی عاطفی بین دو انسان ربط داره مثل عشق پدر به فرزند یا عشق مادر به دختر یا پسر خود که ارتباطی به جنسیت اونا نداره.
حرف های خیلی زیاد تری هم داشتم که فکر کنم به عنوان کامنت خیلی طولانی میشه
تو صیه میکنم فیلم the fountain رو هم ببینید چون از شباهت هایی بااین فیلم داره و اونم اثر واقعا عمیقیه .
با تشکر

سلام به شما محسن جان
ممنون از لطفت و این که خوندی و کامنت به این پرباری دادی . سعیم دقیقا همینه که نوشته هام رو به نقد واقعی نزدیک کنم و معمولا چندین بار بالا پایین می کنم تا اون چیزی که می خوام بشه و تلاش می کنم شبیه به نوشته های دیگران هم نباشه .
تفاسیر درستی از فیلم کردی و خوشحال می شم بازهم بیشتر توضیح بدی البته اینم بگم من سعی کردم به یه سری از مفاهیم که شاید بعضی ها متوجهش نشن و یا براشون سوءتفاهم شده باشه مثل بحث تناسخ رو تا جایی که می تونم توضیح بدم و همون جور که می بینی حتی سایت های انگلیسی زبان رو برای فهم بیشتر این فیلم جستجو کردم و مطمئنا در مورد فیلمی به این بزرگی هر چه قدر صحبت کنیم بازم کمه ولی اگه شما ادامه نظراتون رو در مورد این فیلم بذارید بیشتر استفاده می کنم .
در مورد همجنس گرایی شاید بهتر بود کمی عمومی تر و کمتر شخصی صبحت می کردم البته بتازگی نوشته رو تغیبراتی دادم اما تو نظرات دیگه هم اعلام کردم هدف هالیوود بنظرم متفاوت از برداشت ظاهری عموم مخطابینه اما عشق بین پدر و مادر به فرزندشون و یا بالعکس نوع دیگه ای از عشقه و خیلی ربطی به این فیلم و بحث نداره و فکر می کنم با این تفاسیر منظورم رو بهتر روسونده باشم .
اتفاقا در مورد فیلم Fountain هم شنیدم ، انشاءالله سر فرصت بشینم اون رو هم ببینم .
ببخشید نظرم طولانی شد
با سپاس از شما محسن عزیز

mohsen دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:10 ب.ظ

ممنون که انقدر زود جواب دادی مجتبی جان. در نظر دارم دوباره این فیلمو ببینم و در موردش مطالعه کنم اگه به چیزی رسیدم خوشحال میشم باهاتون در میون بزارم.
منتظر نظرت در مورد the fountain هم هستم
موفق باشی

ممنون از شما محسن عزیز
منم خوشحال میشم بیشتر با هم در ارتباط باشیم .
Fountain جزء اولویت هام نبود اما حالا که این رو گفتی ، سعی می کنم همین چندوقت اخیر دانلود کنم و نگاهش کنم .
موفق باشی

علی شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:20 ب.ظ

با سلام خدمت شما آقای مجتبی بهره مند ....
نقد شما رو با تمام دل و جون خوندم ... مثل این نقد توی هیچ سایتی نخونده بودم ...
می خواستم واقعا ازتون تشکر کنم...
با تمام حرف های شما موافقم.. به نظرم این فیلم جزو بهترین شاهکار هایی بود که تا حالا دیدم.. تا مدت ها توی ذهن و خاطرم باقی میمونه.. مطمئنم این فیلم هم شاهکاره هم تکرار نشدنی .. واقعا تکرار نشدنی..
قلم زیبایی دارید...
خیلی دلم سوخت که این نقد زیبای شما رو توی یک وبلاگ ساده خوندم .. نقدی که مثلشو حتی توی سایت های پیشرفته ی ایرانی نخونده بودم...
من کارم طراحی سایت هست.. خوشحال می شم اگه مشکلی توی سایت دارید یا می خواید قسمتیش رو عوض کنید بتونم بهتون کمک کنم ( البته بگم که هیچ هزینه ای برای این کار نمی خوام.. فقط یه کمک کوچک به کسی که به این زیبایی مینویسه ) می تونید با ایمیل من در تماس باشید
براتون آرزوی موفقیت میکنم... و تشکر به خاطر نقد زیباتون
علی صالحی

سلام به شما
خیلی از خوندن نظرتون خوشحال شدم و برام به شدت دلگرم کننده و ارزشمنده مخصوصا برای ادامه این راه .
از محبتتون هم بی نهایت سپاسگذارم ، اتفاقا تو فکر حرفه ای تر کردن وبلاگ و حتی ایجاد سایت هستم . اگه خواستم تغییراتی بدم ، مزاحمتون می شم .
من هم برای شما آرزوی موفقیت می کنم و عیدتون هم پیشاپیش مبارک باشه .

مدیر وبلاگ شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:50 ب.ظ

mohsen جان
نظرم در مورد فیلم Fountain رو برات میل کردم .

مجتبی جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ق.ظ

سلام بر آقا مجتبی عزیز
مدتها بود که وبلاگ خوبت تو بوکمارک هام بود اما فرصت مطالعه نقداتو نداشتم.تا اینکه بالاخره تونستم بخونم.اول بهت تبریک میگم بابت نقد به این خوبی و البته تبریک ویژه تر برای دیدن این اثر
من خیلی فیلم ندیدم.کلا شاید 200 و خورده ای تایتل.اما دیدن اطلس ابری چیزی فراتر از دیدن یک فیلم معمولی بود.دوبار و با دقت تمام تک تک سکانس هاش رو دیدم.چهار برگه از نکته های فیلم نوشتم و کلی با دوستای نزدیکم در موردش بحث کردم.واقعا عقیده م اینه که یکی از تحسین برانگیزترین آثار 2012 بود که متاسفانه دیده نشد.
اول در مورد هم.جن.س ... بگم.من خیلی از این موضوع خوشم نمیاد.اما تمام سعیمو میکنم براشون احترام قائل باشم.اما با این تیکه از حرفتون موافقم نیستم که بین اونها عشق وجود نداره.پیشنهاد میکنم فیلم کوهستان بروکبکو ببینید تا متوجه حرف من بشید!
فروبیشر کسی بود که در مسیر هدفش حرکت کرد و هیچ ابایی نداشت که توی این مسیر از خیلی چیزا محروم بشه.دو هدف مهم توی زندگیش یکی عشق! و دیگری موسیقی بود.و به هر دو تا رسید.اما رسیدن به عشق رو موکول کرد به زندگی پس از مرگش چون شرایطش رو در این دنیا فراهم نمیدید.مهم ترین تصمیمش رو هم خودکشی میدونم!
فیلم از نظر دیدگاهی حرفای بسیاری برای گفتن داشت.دیدگاهش در مورد مرگ،تسلیم نشدن در برابر ظلم(حرفای سونمی تو سال2144)،و یا گفتن این واقعیت تلخ که روند زندگی انسانها توی دوره های مختلف توی یه چرخه تکرار میشه و اون اینه که ظعفا غذای قدرتمندان میشن.
ارتباط افراد خال دار:اینه که هر کدوم زندگی نفر قبلی رو خونده و ازش درس گرفته و اینجوریه که تاثیر کار یک نفر توی دورانهای بعد مشخص میشه. فروبیشر کتاب سفرنامه آدام رو خونده(اما فقط نصفش رو!) لوئیزا نامه های فروبیشر رو میخونه، تیموتی گزارش لوئیزا رو میخونه، سونمی فیلم ساخته شده از روی تیموتی رو میبینه و زاخاری سخنرانی سونمی رو میبینه و کتاب مقدس سونمی که در واقع نوشته های "بایگان پارک" هست رو میخونه.
یعنی اون حس تساوی حقوق انسانها که از آدام شروع میشه و از فروبیشر و ... میگذره تا به سونمی میرسه و اونم دم از تساوی حقوق "اصیل زاده ها" و "بافت زادها" میزنه و حتی زاخاری هم که بین "مردم دره" و "آینده بینها" تفاوت میذاره آخر سر با اون دختره ازدواج میکنه.
کلی حرف دیگه هم هست.اما فک کنم خیلی حرف زدم.ممنون بابت نقد خوبت

سلام به شما ،
نظر قبلی رو طی بررسی مجدد ترجیح دادم پاک کنم .
در مورد همجنس گرایی یه تغییراتی تو متن دادم تا نوشته دیدگاه عمومی تری پیدا کنه شاید به اون شکل قبلی چندان جالب و پسندیده نبود البته تو یکی از پاسخ ها هم اعلام کردم که بنظرم هالییوود از این توجه ویژه هدفی غیر از برداشت ظاهری عموم مخاطبین داره.
اما در مورد سایر نکات باهات موافق و از توضیحاتت ممنونم.

حمید دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ

دوست عزیز.نقد محشرتو خوندم.حیفم اومد فقط توی وبلاگ درج بشه
اخه این وبلاگا هم بازدیدش کمه و ورودی گوگل نداره و هم هر لحظه ممکنه حذف بشه یا اسمشو یکی دیگه بر داره
برای همین یکی از نقد هاتو به نام خودت تو سایت رسمی کافه نقد ثبتش کردم
البته اگه راضی نیستی میتونی بری تو سایتش و از مدیرش بخوای که حذفش کنه
ولی بهت پیشنهاد میکنم که همه نقد هاتو بری به نام خودت ثبت کنی تا کسی ازت کپی نکنه
Cafenaghd.ir

راستش زمانی که این نقد رو می نوشتم فکر نمی کردم اینقدر مورد توجه قرار بگیره . از شما دوست عزیز هم تشکر می کنم . یکی دو تا دیگه از نوشته هام رو تو اون سایت دیدم حالا هر کدومش که کار شماست اشکالی نداره تازه ازت ممنونم هستم.
شاید در آینده بعضی از نوشته هام رو در اونجا هم منتشر کنم .
موفق باشید

مهدی جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:08 ب.ظ

عالی بود

ممنون از نظرتون
خوشحالم که دوست داشتید .

پوریا پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ق.ظ

از نقدتون تشکر میکنم به نظر من هم فیلم بسیار زیبا و قابل تاملی هستش اما واسم چند نکته جالب بود؛فیلم تاکید زیادی بر تناسخ داشت و من با توجه به سوابقی که از سازندگان فیلم دیده ام بر نکات غیر اسلامی اشاره های زیادی داشتن توی این فیلم!اسم تام هنکس توی نقشش در آخر الزمان(چوپانه) زکریا بود اسم شوهر خواهرش که کشته میشه آدم و پسرکوچولوی آدم که اونم کشته میشه یونس!!زکریا تنها کسی بود که شیطانو میدید و خداش دختری بود که افکار انقلابیشو از یه ناشره میشه گفت تقریبا شرور الهام گرفته بود(با تماشای فیلم اون). به نظرم توی قسمت آخرالزمان فیلم یه جاهایی سعی شد به بیننده القا بشه که آیا اون چیزی که ما بهش اعتقادات داریم واقعا اونطوریه که به نظر میرسهو دارای تقدسه یا حقیقت چیزی تحریف شده و ساده تر از اونیه که ما فکر میکنیم؟! ... البته تمام اینهاباعث نمیشه که ارزش فیلمو نادیده بگیریم.

ممنون از نظرت
به نکته ی مهمی در مورد داستان پایانی فیلم اشاره کردی که خیلی بهش توجه نکرده بودم اما بحثم در مورد اطلس ابری همچنان همونی خواهد بود که نوشتم ، همون طور که خودت هم در ابتدا و انتهای نوشتت گفتی .
شاید اگه اطلس ابری اولین فیلم واچوسکی ها بود ، درصد منفی نگریم بیشتر می شد اما با توجه به آثار گذشته که در نقد بهش اشاره کردم و با توجه به جهان بینی واچوسکی ها تا این حد این فیلم رو ستایش کردم و جدا از اینکه فیلم بزرگیه ، در راستای همون مفاهیم بزرگ و سنگین می دونم .
خوشحال می شم اگه نکته دیگه ای هست و تمایل داری ، از طریق ایمیلی چیزی با هم بیشتر گفت و گو کنیم چون به بحث ضداسلامی هم در کار اونها اشاره کردی که به شخصه این دید رو قبول ندارم .
واچوسکی ها بیشتر از اونکه بدی و گمراهی رو به خورد مخاطب بدن ، به نظرم بدنبودن و آگاه کردن رو تلقین می کنن وگرنه در هرصورت در فیلمهای اونها نکات منفی وجود داره ولی در کلیت نگاه تاثیر خاصی نمی ذاره و نگاه ویژه اونهاست که برای من با بهترین فیلمسازان سینما متمایزشون می کنه.
می بخشید که کمی هم دیر پاسخ دادم

غلامرضا پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:41 ب.ظ

خیلی خیلی ممنون از شما بابت این نقد جامع . امیدوارم با قدرت ادامه بدید به کارتون.

ممنون از شما برای نظر دلگرم کنندتون

گلنار دوشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:10 ق.ظ

سلام.ممنون از نقدی که گذاشتی. من تازه این فیلم رو دیدم و فکر می کنم که الان تو این دنیا نیستم.
اما یه نکته ای رو بش اشاره کرده بودی که به نظرم یک طرفانه بود. مفاهیمی از جمله عشق, محبت, نفرت و ... مفاهیم ایستایی نیستند. بدین منظور که میتوانند در اعصار مختلف و با نگرش های متفاوت تغییر کنند. تا حدی این مفاهیم نسبی هستند که آنها را میتوان از فردی به فرد دیگر متفاوت عنوان کرد.پس چگونه میتوانیم عشق دو همجنس را زیر سوال ببریم. کمااینکه در تاریخ خود نیز اگر سیری کنیم به موارد کمی از این دسته برنمیخوریم. آیا میتوان از عشق شمس و مولانا گذر کنیم؟بدین منظور شما را به کتاب دکتر شمیسا ارجاع میدهم. اینکه هم اکنون عشق به غیر همجنس رواج دارد به معنی عام و مطلق بودن این مفهوم نیست. و چنانچه همجنسگرایی عملی منحرفانه تلقی شود نیز نمیتواند قابل استناد و معتبر باشد.
با تشکر فراوان.

سلام به شما و ممنون از نظرتون
خوشحالم که این نوشته هنوز هم مورد توجهه . مفاهیمی که اشاره کردید به نظرم ثابتن و نوع نگاه متفاوته ، در مورد همجنسگرایی هم شاید به این صورت باشه اما هیچ جا گفته نشده مولانا و شمس با هم رابطه داشتن و اصلا دوست داشتن عمیق افراد به هیچ وجه به منزله این رابطه نیست و معتقدم هالیوود از توجه ویژه به همجنسگرایی دنبال آزادی فردی و عقیدتی و اقلیت ها نیست و اهداف دیگه ای دنبال می کنه و عموم فیلمسازا خواسته یا ناخواسته صرفا سوار این جریان می شن.

مهدی جمعه 3 مرداد‌ماه سال 1399 ساعت 08:44 ب.ظ

با اینکه مفصل درباره فیلم نوشتید و ان را دوست داشتید ولی ذهن نویسنده این مطلب یک ذهن واپس گرا و عقب مانده است از نگاه به همجنس گرائی که همجنس بازی خوانده می شود تا عبارت ش/فت انگیز سکانس غیراخلاقی....

وقتی از تمام این نوشته ، دو کلمه پیدا کردید و بر اساس همون به نوعی قضاوت می کنید و برچسب می زنید ، نشون دهنده اینه که اتفاقا صفاتی که به دیگران نسبت می دهید ابتدا در خودتون بررسی کنید ، هدف و جذابیت های این فیلم به قدری برای من والاست که در کلمات وصف نشدنیه؛ ضمنا به شخصه مشکلی با همجنس گرایی ندارم و هدفم از نوشتن بازی به جای گرایی توهین نبود و در نظرات گرایی نوشته بودم اما بنا بر تذکر شما فارغ از نوع ادبیات زنندتون ، اصلاحاتی رو انجام دام تا به نوشته بهتری تبدیل بشه ؛ اگرچه کمی بیشتر دقت می کردید بررسی همجنس گرایی فیلم در بطن خود فیلم انجام شده اما به همون صورتی که پیشتر گفتم ، هدف من از این نوشته کاملا صریح بیان شده و بهتره قدرت رسانه رو دقیق تر دریابید و این فیلم را اگر ندید حتما تماشا و تلاش کنید اصل اون را درک کنید البته اگر متن رو کامل خونده باشید. موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد