نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

G.I.Joe: Retaliation


نقد و بررسی فیلم

جی.آی.جو: تـلافـی      G.I.Joe: Retaliation

 


قسمت اول جی.آی.جو با پسوند خیزش کبرا سعی کرده بود چه به لحاظ اکشن و چه به لحاظ داستانی ، با آثار معمول اکشن تفاوت قابل ملاحظه ای داشته باشه ، با اینکه قسمت اول نکات مثبت و ایده های خلاقانه ای مثل کاراکتر بدمن اصلیش، کاراکتر خاص چشمان مار ( به ویژه با اون ماسک و استایل دوست داشتنیش ) و سکانس تعقیب و گریز تو پاریس رو داشت ؛ اما در عین حال تلاش کرده بود فیلم بزرگی باشه اما سطحی نگری ها و تا اندازه ای بد سلیقگی هایی داشت که باعث شد نتیجه کار چندان جدی و تاثیرگذار از آب درنیاد ؛ با این حال به دلیل داشتن قابلیت برای ادامه پیدا کردن داستان و البته فروشی نسبتا قابل قبول ، قسمت دومی روی کار اومد که در ابتدا قرار بود سال گذشته به اکران دربیاد و حالا می شه گفت با هوشمندی اکرانش به امسال موکول شد.

جی.آی.جو: تلافی ، که در ابتدا قرار بودG.I.Joe:Cobra Strikes  نام بگیره ، همچنان خیلی از طرف منتقدین تحویل گرفته نشده اما با کاهش هزینه 45 میلیون دلاری نسبت به قسمت اول و افزایش فروش 70 میلیون دلاری ، تونسته در گام اول از خیزش کبرا پیشی بگیره اما معایبی داره که می شه تا حدی حق رو به منتقدان داد .

کاراکترهای اصلی قسمت اول اکثرا با فلش بک هایی تعریف شدن و یه وجه دراماتیک قابل قبول برای اونها ایجاد شد ؛ تلافی حالا برعکس قسمت اول ، ظاهرا به خاطر قسمت دوم بودن دیگه چندان روی پردازش کاراکترها کار نکرده ، در حالی که بیشتر کاراکترهای این قسمت مخصوصا در گروه جو جدیدن . با اینکه این کاراکترهای جدید ، جذابن و مخاطب به راحتی با اونها همراه می شه اما واقعیت اینه که نکته ی خاص و ویژه ای برای هیچ کدومشون وجود نداره و نهایتا یه نیمچه داستانیه که جِی (آدریان پالیکی) و رود بلاک (دواین جانسون) در مورد گذشتشون تعریف می کنن و برعکس قسمت اول چندان مجالی برای خود کاراکترها نیست .

یکی از مهم ترین کارکترهای قسمت قبل که در این گروه مونده بود یعنی دوکـ ـه (چَنینگ تِیتِم) ؛ از طرفی بعد از تست نمایشی این فیلم بنابه درخواست تماشاچیان ، سکانس های بین دوک و رود بلاک بیشتر شد . حضور دوک در تلافی بیشتر از اونکه در فیلمنامه و روندش موثر باشه ، میزان طنز فیلم رو افزایش داده که چندان جالب هم در نیومده اما با توجه به اتفاقی که برای دوک رقم می خوره ، می شه به نوعی این سکانس ها رو باعث ایجاد یه پل ارتباطی بین قسمت قبل و فعلی دونست ؛ مخصوصا که بعد از حذف دوک ، رود بلاک فرمانده گروه می شه .

در عین حال با توجه به پایان خیزش کبرا مشخص بود که زارتانِ تبدیل شده به رئیس جمهور ، اتفاقات مهمی رو رقم می زنه اما فرمانده کبرا ، بدمن اصلی و پایه فیلم قبلی بود ، در حالیکه اون در این قسمت بیشتر حضور فرامتنی داره تا اینه که واقعا موثر باشه .

اما داستان اصلی فیلم یعنی نابودی دنیا که در قسمت اول تا نابودی برج ایفل پیش رفت ، در تلافی کاملا رنگ و بوی جدی تر و البته به مراتب سیاسی تری پیدا کرده و در عین حال یکی از خیره کننده ترین سکانس های سینمای اکشن 2013 رو رقم زده ، سکانسی که مرکز لندن به سبک و سیاق فیلم 2012 نابود می شه . برعکس سکانس فروریختن برج ایفل که از نزدیک و در کنار انسان ها اتفاق افتاد ، ویرانی لندن صرفا از نمای دور گرفته شده و زمان به مراتب کوتاه تری رو هم در برمی گیره . اگرچه به خاطر وسعت خرابی ، شاید همون بهتر که نمای دوربین به واقعه نزدیک نیست و علنا هیچ انسانی دیده نمی شه .



به عنوان مقایسه بین این دو فیلم باید بگم ، به طور کلی خیزش کبرا ریزه کاری ها و نوآوری هایی داشت که در تلافی وجود نداره اما تلافی ، مسیر متفاوتی رو طی کرده و تقاوت های قابل توجهی با خیزش کبرا داره . در حقیقت تلافی تماشاگر پسندتره و چیدمان مناسب و متعدد سکانس های اکشنش مجالی برای از ریتم افتادن نمی ذاره . می شه گفت جان ام.چو در اولین تجربه کارگردانی اکشن ، از تمام امکاناتی که در اختیارش بوده استفاده به جا و مناسبی کرده و درمورد همه ی کاراکترها انصاف رو رعایت کرده چراکه همه اونها به خوبی در سکانس های اکشن خودنمایی می کنن .

برای فیلمی که تا دو قسمت توفیقاتی رو کسب کرده و بدمن اصلیش هم هنوز زنده است بی شک نمی شه تصوری جز ادامه پیدا کردن داستان داشت اگرچه بعید نیست که تهیه کنندگان اینبار هم مثل قسمت قبل با آرامش به سراغ قسمت بعدی برن.

 

 

A Good Day To Die Hard

بدترین جان سخت ، نه

تنها جان سختِ بد

 

نقد و بررسی فیلم

یه روز خوب برای جان سخت A Good Day To Die Hard    


 

 در نگاه اول ممکنه ساخته شدن ادامه و یا ادامه هایی بر یه فیلم موفق مخصوصا برای طرفدارنش جالب باشه ، چرا که اونها دوباره می تونن قهرمان و اون سبک و سیاقش و یا فضای خاص اون فیلم رو تجربه کنن اما جدا از میزان لازم بودن این ادامه ، کار از جایی خراب می شه که پشت ادامه ساخته شده فکر چندانی وجود نداشته باشه و یا صرفا طمعی برای کسب سود بیشتر باشه ، اتفاقی که ممکنه باعث بشه نه تنها اون قسمت راضی کننده از آب درنیاد بلکه کل اون مجموعه تحت الشعاع قرار بگیره ؛ متاسفانه حالا این جریان برای قسمت پنجم جان سخت به وجود اومده تا جایی که باید گفت ، کاش این فیلم اصلا ساخته نمی شد .

جان سخت تا قسمت سوم فروش و بازخوردهای خوبی داشت و به یکی از مطرح ترین سری فیلمهای اکشن دهه های اخیر تبدیل شد ؛ قسمت چهارمش هم اگرچه بعد از وقفه طولانی اومد و یه انتقادهایی بهش شد اما در هر صورت فیلم موفقی بود . قسمت پنجم مثل قسمت قبلی تغییری در عنوان داده و به عنوانی جذاب تبدیل شده ، عنوانی که تریلر فوق العاده جذابی هم داشت و نوید یه اثر اکشن بزرگ و به جد مهیج رو می داد اما به قول کلودیا پویگ (منتقدUSA Today ) بهترین نکته در مورد یه روز خوب برای جان سخت ، عنوانشه .

اولین مشکل بزرگ و پایه ای جان سخت 5 ، نحوه ی ادامه پیدا کردن داستانه ؛ داستانی که عدم خلاقیت در اون به وفور دیده می شه ، اینکه یه دفعه جان مک کلین صاحب پسری بشه و بره سراغ اون ، یکی از دم دستی ترین ایده ها برای ادامه فیلمه اما مشکل این قسمت ، اساسا فیلمنامه ضعیف و سرهم بندی شده اونه . رابطه  بین جان و پسرش در بیش تر دیالوگ هایی که با هم رد وبدل می کنن شامل تیکه های پسر به پدر و در ابتدا جملاتی مثل"خفه شو" و "گند زدی می شه و مک کلینی که مثلا سعی داره به پسرش بگه اومدم کمک کنم ، ظاهرا جمله " من فقط اومدم تعطیلات " ، به مذاقش خیلی خوش اومده که مدام تکرار می کنه .

داستان خود فیلم که بین دو تا از مثلا خلافکارهای بزرگ روسیه اتفاق می افته و مخاطب رو در یک سوم پایانی دچار غافلگیری می کنه ، ظاهرا قرار بوده جذاب و هوشمندانه جلوه کنه اما به دلیل ضعف در شخصیت پردازی و اصلا بی ربط بودنش به داستان جان مک کلین یا در واقع به زور وارد کردن مک کلین به این داستان ، موجب ضعف دوچندان فیلم شده و متاسفانه به جای خاصی هم نمی رسه . در عین حال یکی از موضوعاتی که در این فیلم هم کاملا دیده می شه ، تروریسم نشوندن عواملی از روسیه و تهدیدزا بودن اونها برای دنیا و ناجی بودن آمریکایی هاست.

متاسفانه جان سخت 5 از بعد اکشن هم به جایی نمی رسه و اون چیزی که توقع می رفت اصلا دیده نمی شه . در واقع مخاطب در هیچ سکانسی از اکشن فیلم شگفت زده نمی شه و با اینکه به لحاظ بودجه چیزی حدود 90 میلیون دلار صرف فیلم شده و مشخصه یه سری ایده ها در ذهن کارگردان ( جان مور ) وجود داشته اما اون نتونسته کار مهیجی ارائه کنه چرا که برای لذت بردن از مجموع اکشن های فیلم ، دیدن دوباره تریلر جذابیت بیشتری داره تا خود فیلم ؛ به طور مثال تعقیب و گریز طولانی تو اتوبان در اوایل فیلم ، چیزی بیشتر از چند ثانیه جذاب عاید مخاطب نمی کنه .

از طرفی فصل پایانی که 10 دقیقه ای هم شامل می شه دقیقا معلوم نیست چرا در شب اتفاق افتاده . این بخش فیلم حداقل می تونست پایان بهتری رو رقم بزنه ، اما علی رغم حضور یه هلیکوپتر بزرگ ، فضای این قسمت به حدی کوچیکه که جای چندانی برای مانور وجود داره و تنها چیزی که نمی شه در این فصل پایانی دید ، هیجان و التهابـه .

علی رغم اینکه مدت زمان 95 دقیقه ای جان سخت 5 خسته کننده نیست اما مخاطب با فیلمی طرفه که بیشتر اسم جان سخت رو یدک می کشه و چیزی بیشتر از چند پلان و نهایتا چند تا دیالوگ جذاب نداره چراکه بیشتر زمان اون خنثی و بی تاثیره . در حقیقت یه روز خوب برای جان سخت ، نه تنها فیلم ناامید کننده ایه بلکه مهر تاییدیه بر این دیالوگ از فیلم : It's about money.