نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

The Spectacular Now اکنون شگفت انگیز


نقد و بررسی فیلم

  اکنون شگفت انگیز  The Spectacular Now




در چند سال اخیر ، کارهای نوجوانانه به یکی از بخش های قابل توجه سینمای هالیوود تبدیل شده تا جایی که در برخی آثار همگام با جریان این سینما ، به ترسیم فضاهای شبه آخرالزمانی هم می پردازن . اکنونِ شگفت انگیز/خارق العاده/تماشایی هم در ادامه همین آثار نوجوانانه قرار می گیره ؛ آثاری که اگرچه بعضا همچنان شامل کمدی ، سطحی نگری و یا صحنه ها و ارجاعات جنسی هستن اما بنابه اقتضای داستانشون روی انواع ژانرهای اکشن ، ترسناک ، علمی  تخیلی تاکید دارن و یا مثل همین فیلم روی درام و رومانس ؛ البته فیلم مورد بحث به دلایلی از جمله پختگی یک سوم پایانی و بازی بسیار خوب شایلن وودلی ( ایمی ) و توامان بازی قابل قبول مایلز تِلِر (ساتِر)، کمی بیش از حد مورد استقبال منتقدان آمریکایی قرار گرفت .

فصل ابتدایی اکنونِ شگفت انگیز به نحوی همون روندیه که برخی فیلمهای مشابه ، مدت زمان زیادی رو صرف اون می کنن اما اینجا خوش گذرانی های سابق ساتِر و گذشته نه چندان دور اون در همون چند دقیقه ابتدایی نمایش داده می شه و به نظر میاد ادامه فیلم و شروع ماجرای اصلی که از زمان آشنایی با ایمیـه ، این روند رو کنار بزنه و با کمی هوشمندی و بلوغ به جلو بره .

مشکل اصلی اکنونِ شگفت انگیز به نوعی مشکل تقریبا مسریِ بیشتر این آثاره ؛ با اینکه اینجا کارگردان علاوه بر روون بودن سیر ماجراها سعی کرده نگاه حرفه ای و جدیش رو هم حفظ کنه و حتی در مواردی مثل سکانس گفتگوی ساتر و ایمی در جنگل که منجر به اولین بوسشون می شه رو صرفا در یک پلان حدودا 5 دقیقه ای گرفته؛ اما سطحی نگری حاکم بر فیلمنامه ایرادات زیادی رو به کلیت اثر وارد کرده و به جای این که خود 60 دقیقه ابتدایی به تنهایی گیرا باشه ، باید در هر صورت با نیم ساعت پایانی جمعش کرد وگرنه یه جاهایی مثل سکانس طولانی و دم دستیِ رابطه فیزیکی دو کاراکتر اصلی ، به قدری سطح فیلم تنزل پیدا می کنه که حتی به اَمِریکن پای پهلو می زنه.

نکته اصلی این یک سوم پایانی که اشاره کردم دقیقا تغییر ملایم و باورپذیری است که در کاراکترهای اصلی رخ می ده و به جای لحظه های بعضا خسته کننده و کم ارزش تر دو سوم اولیه ، اتفاقاتی رخ می ده که در پایان افراد درک بالاتری پیدا می کنن و دیدشون نسبت به خودشون و اطرافیانشون تغییر پیدا می کنه و البته خوشبختانه ، سکانس پایانی هم احتمالا تمام مخاطبین رو راضی می کنه .

اگه بخوام نگاهی هم به بازی ها داشته باشم ، همون طور که گفتم ، شایلن وودلی چندین پله بالاتر از بقیه قرار می گیره ، وودلی که فیلم اکشن ِ Divergent  با بازی اون ماه دیگه (مارس) اکران می شه (یکی از همون فیلمهای نوجوانانه آخرالزمانیکه قراره سه گانه هم باشه) ، در تمامی سکانسها عالی ظاهر شده و اگرچه دختری تقریبا رویاییه اما می شه از جهت همسویی بیش از اندازه با ساتر ، خرده هایی رو به کاراکترش گرفت .

در مجموع با اینکه منتقدان آمریکایی اکنونِ شگفت آنگیز رو خیلی تحویل گرفتن اما به نظر من با فیلمی طرفیم که بین سطوح ضعیف ، متوسط ، خوب و در لحظاتی استثنایی در نوسانه و در دیدگاه کلی نمی شه اون رو اثری خاص و ماندگار دونست اما نسبتا خوب و قابل تامله .



نکته حاشیه ای :

قرار بود فیلمنامه بازنویسی بشه اما شایلن وودلی اعلام کرده بود به دلیل صداقت موجود در فیلمنامه، نگران این اتفاقه و حتی تصمیم گرفته بود در فیلم بازی نکنه ؛ سرانجام بازنویسی هرگز انجام نشد .



Dead Man Down سقوط مرد مرده



I know why you've been waiting so long

می دونم که چرا اینقدر معطل می کنی

You’re afraid that when it’s over, it won’t mend your heart

از این می ترسی که وقتی تموم بشه ، قلبت آروم نگیره


نقد و بررسی فیلم

       سقوط مرد مرده Dead Man Down   




سقوط مرد مرده ، علی رغم اینکه سعی کرده سکانس آغازین خاص و تاثیرگذاری برای یه فیلم جنایی- اکشن داشته باشه اما فصل افتتاحیش در کل خیلی امیدوار کننده نیست . در واقع چه سکانس درام ابتدای این فصل افتتاحیه ، چه بخش جناییِ میانی و اصلی این فصل و حتی سکانس پایانی اکشن هم ، آنچنان نکته متمایزکننده ای ارائه نمی دن و حتی مخاطب کمی سختگیر ممکنه تصور کنه با یکی از فیلمهای به شدت معمولی سال طرفه ؛ اما مطمئنا ادامه فیلم کمی غافلگیرکننده خواهد بود چرا که تحت تاثیر رابطه دراماتیکی قرار می گیره که تراز فیلم رو چندین پله بالا می بره و از اون چیزی که تصور می شد ، به مراتب عمیق تر و پر کشش تر جلوه می کنه .

در واقع بیشتر جذابیت و بار فیلم نه در بخش های اکشن و جنایی ، بلکه بر روی بخش دراماتیک اونه که در رابطه ملایم و زیبای بین ویکتور (کالین فارِل) و بیاتریس (نائومی راپاک) و در عین حال گذشته تلخ ویکتور خلاصه می شه و در کل اصلی ترین دلایل تماشای فیلم ، اینها هستن ؛ چرا که مخاطب تا پایان ، خیلی متوجه نمی شه چطور ویکتور با اون دو تا گروه همکاری می کنه ، دقیقا چی کار می کنه ، چه طور وارد اونها شده ، تا جایی که حرفه ای بودنش هم علی رغم توضیح کوتاهی که خودش می ده بازهم چندان باورپذیر نیست ؛ حتی دوستش دارسی ( دامینیک کوآپر ) با اینکه بازی بدی انجام نداده و ظاهرا تاثیراتی هم در فیلم داره اما حقیقتا کمک خاصی به فیلم نکرده و شاید بشه با کمی اغراق گفت که اون دیالوگ استثنایی و پایانی که ویکتور به دارسی میگه ، بیشتر از تمام زمان حضور اون ارزش پیدا می کنه .

سکانس های اکشن که در ابتدا ، میانه و انتهای فیلم قرار داده شدن ، چندان چشمگیر نیستن و فقط چند تا پلانش مثل لحظه ورود خودرو به داخل خونه ، خاص و مهیج از آب دراومده ؛ در عین حال حتی اگه کل سکانس های اکشن رو هم قابل قبول بدونیم ، بازهم مجموعا به لحاظ زمانی انقدری نیستن که بشه فیلم رو خیلی مهیج و حادثه ای دونست .

در کل سقوط مرد مرده بیشتر از اونکه فیلم اکشن و جنایی خوبی باشه ، فیلم درام خوبیه و به لطف دو بازیگر اصلی خوبش ، مخاطب رو تا به انتها همراه می کنه اما اینکه کاراکتر اصلیش در پایان و بعد از گرفتن انتقام ، به سرعت رابطه ای عاشقانه رو از نو شروع کنه ، کمی بیش از حد دلخوش کنندست.