نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

Rush شــتاب


  نقد و بررسی فیلم

شتاب Rush




ران هاوارد بعد از تجربه موفق ورزشی در سال 2005 با فیلم مرد سیندرلایی ، اینبار اثری رو ساخته که در ظاهر از برخی کلیشه های این ژانر فراتر رفته و سعی کرده تجربه ورزشی متفاوتی رو رقم بزنه ، اما در باطن قدرت کافی رو پیدا نکرده تا در بین آثار مطرح و موفق این ژانر قرار بگیره . 

اساس شتاب بر پایه تفاوت های دو کاراکتر اصلیشه ؛ تفاوتهایی که علاوه بر منش و رفتارهاشون ، حتی در نوع بیان کلمات و تا حدی هم در سبک رانندگی لحاظ شده . با اینکه به نظر میاد در یک سوم پایانی ، تغییرات مثبتی در جیمز هانت (کریس همسورث) صرفا لذت طلب اتفاق افتاده باشه ولی در پایان ، این کاراکتر بیشتر از ابتدای فیلم غرق در تفکرات گذشتش می شه و با اون نریشن پایانی نه دلسوزی مخاطب ، بلکه تاسف اون رو به همراه داره ؛ در نقطه مقابل اون نیکی لاودایی ( دنیل برال ) وجود داره که تنها کاراکتر تاثیرگذار و باورپذیر فیلمه و به دلیل اخلاق مداری ، انتخاب های عاقلانه و تغییرات مثبتش ، ارزش انسانی دو چندانی پیدا می کنه.

از اونجایی که شتاب یکی از بهترین های سال تلقی میشه، مخاطب حداقل انتظار داره ، کاراکترهای فرعی حتی اگه پرداخت خیلی خوبی نداشته باشن ولیکن تعدد و رفت و آمد اونها منطقی باشه ، شتاب به لحاظ زمانی ، نزدیک به 115 دقیقست اما به نوعی تمام افراد مونثی که وارد زندگی هانت می شن ، حتی زمانیکه یکی از اونها به شکل کمدی گونه به سرعت با هانت ازدواج می کنه ، بازهم اهمیت خاصی نه برای خود هانت و نه برای مخاطب پیدا نمی کنه ، متاسفانه این جریان به کاراکترهای دیگه هم کشیده شده و در کل کاراکترهای فرعی در بهترین حالت ، پردازش های نصفه و نیمه ای دارن و تقریبا هیچ کدوم از اونها ویژگی خاصی پیدا نمی کنن . 

 با تمام اینها ، سکانسهای سینماتیک شده مسابقات ، تجربه جدید و هیجان انگیزی برای مخاطبها پدید آورده ولی فرای جذابیت اکشن ، دیدگاه فیلم در رابطه با زنان به طور کلی جنبه بی ارزشی و لذت رانی داره و در این گستره زنان، وجود کاراکتر مثبتِ مارلن (همسر نیکی) ، چندان نتونسته این جنبه منفی رو کم کنه .  

    

 


گرچه شتاب از ورزش به شدت تکراری بوکس دوری کرده و در حیطه ای بکرتر قدم برداشته اما نتیجش آنچنان بکر و منحصربه فرد نیست ؛ چرا که هاوارد اینبار فیلمی ساخته که به جای اینکه علاوه بر جذابیت و سرگرم کنندگی ، توامان پخته و ارزشمند باشه ، بیشتر بر دو عنصر اول تمرکز کرده. 



Mud ماد


جذاب تر از اونچه که به نظر میاد 

ساده تر از اونچه که فکر می کنید



نقد و بررسی 

ماد MUD


جف نیکولز بر اساس شنیده ها و امتیازات فیلم اولش ( داستان های شاتگان ) خودش رو به عنوان یه کارگردان خوش آتیه نشون داد ، اما این فیلم دوم اون بود که به ویژه با گرفتن جایزه در کن ، توجهات رو به سمت خودش معطوف کرد؛ تا جایی که می شه پناه بگیر رو یکی از بهترین و ارزشمندترین های 2011 به شمار آورد . 

برعکس پناه بگیر ، ماد شروع میخکوب کننده ای نداره و داستانش هم کوچک به نظر میاد ولی نیکولز با ایجاد داستان های شخصی برای تمام کارکترها و ادغام این داستان های فرعی با درامی که مابین اَلیس و کارکتر ماد در جریانه ، به شکلی موازی مخاطب رو با خودش همراه و در عین حال ماجرایی جنایی رو بر فیلم و کاراکترهاش حاکم می کنه .

یکی از اشکالاتی که تا حدی به فیلم وارده و از مهم ترین ایراداتش شمرده شده ، زمان طولانیشه اما به نظرم مشکلات جدی تر از اینه چرا که در کل ، کشش داستانی در حدی هست تا مخاطبی که دقایقی تحمل کرده و وارد داستان فیلم شده رو تا آخر با خودش همراه کنه .

متاسفانه کاراکترهای مکمل ، دستاورد خاصی برای مخاطب ندارن و تقریبا هیچ پیشرفت خاصی رو طی نمی کنن، بیشتر کاراکترهای داستان مثل پدر و مادر الیس ، نیکبون ( دوست الیس ) ، عموی نیکبون ( مایکل شَنون ) و حتی تا حدی جونیپر ، اگه هیچ کدوم از جریانات هم اتفاق نمی افتاد بازهم همون جایی قرار می گرفتن که در پایان بودن و تقریبا همون وضعیت رو داشتن .

اما مهم ترین بخش فیلم درامیه که ما بین کاراکتر ماد و الیس شکل می گیره ، دو نفری که به لحاظ ظاهری و سنی هیچ تناسبی با هم ندارن ؛ اما ضعف مهمی که فیلنامه نیکولز داره سرانجام کاراکتر مادـه ؛ سرانجامی که حتی حضور این کاراکتر رو به نوعی زیر سوال می بره و به نظر میاد بیشتر از اونکه این کاراکتر به خودیِ خود ارزش خاصی داشته باشه ، از طرف فیلمنامه نویس فرستاده شده تا به پرورش الیس کمک کنه و سکانس پایانی که بی شباهت به سکانس پایانی پناه بگیر نیست ولی در نقطه مقابل اون ، برگ برنده ویژه و غافلگیرکننده ای برای پایان وجود نداره و اینجاست که فیلم ساده تر از اونچه که مخاطب فکر می کنه تموم می شه .



به طور کلی ، ماد به لحاظ تعدد کاراکترها نسبت به پناه بگیر از وسعت به مراتب بیشتری برخوداره اما از اونجایی که ناخودآگاه مقایسه بین دو فیلم اخیر نیکولز صورت می گیره باید گفت ، ماد فیلم تماشاییه ولیکن از نظر مضمون ، پختگی و تاثیرگذاری در حد و اندازه های پناه بگیر نیست و نمی شه جایگاه ویژه ای در بین فیلمهای سال برای در نظر گرفت .