نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

American Hustle کلاهبرداری آمریکایی

ظاهری جذاب ، باطنی بی رمق



 دیوید.اُ.راسل که در این چندساله حسابی معروف شده ، فیلم تازش علی رغم پر زرق وبرق بودن ،  یکی از اون تجربه های سخت ساله ؛ چراکه به صورت مداوم تماشاکردنش کمی مشکل و خسته کنندست . برعکس مبارز The Fighter و تاحدی هم دفترچه ای با خطوط نقره ای Silver Linings Playbook ، فیلمنامه کلاهبرداری آمریکایی دچار مشکل جدیه و نامزدی و برنده شدن ها در جشنواره های متعدد ، باعث نمی شه این مشکل رو جدی نگرفت.

کاراکترها و داستان در فیلم کلاهبرداری آمریکایی ، نه جذابیت لازم رو پیدا می کنن و نه منطق درست و حسابی پشت ماجراها و حتی رفتار کاراکترها وجود داره ، همه چیز اتفاق می افته چون باید اتفاق بیفته بدون این که همراهی مخاطب خیلی مدنظر باشه . شاید بشه گفت جزء معدود نکات مثبت فیلمنامه ای که راسل و اِریک وارِن سینگر نوشتن ، صرفا 15 دقیقه اول و برگشت به سکانس ابتدایی و فلشبک های هوشمندانه باشه وگرنه تا پایان فیلم به واقع، نهایت پردازش و تاثیرگذاری کاراکترها در حدیه که سکانس های  بعضا جذابی رو رقم بزنن ؛ اگرچه در مورد کاراکترهای فرعی تر مثل شهردار کارماین پولیتو (جرمی رنر) به ندرت همون جذابیت های لحظه ای هم وجود داره و انقدر پردازش سطحی و دم دستیه که حتی می شه گفت کارکتر جرمی رنر توی فیلم ضعیفی مثل هانسل و گرتل ، جذابیت و باورپذیری بیشتری داشت و دقیقا همین کم بودنِ داستان و فقدان مفهومی خاص، باعث شده گاه و بیگاه فیلم خسته کننده بشه .

 در این بینابین ، تمهیداتی مثل پوشش ها و گریم نسبتا سنگین بازیگران وجه جذاب و متمایزی به اثر اضافه کرده؛ با این حال مواردی از قبیل اضافه وزن طبیعیِ کریستین بیل که در چندین نما تاکید ویژه ای روش هست و یا لباس های دو کاراکتر زن ، بیشتر موجب حواس پرتی های لحظه ای مخاطب می شه تا به جای اینکه در بطن داستان لازم باشه .



یکی از دستاوردهای مطرح سه فیلم اخیر راسل ، جمع کردن چندین ستاره بوده که اتفاقات خوبی هم رو برای بازیگرهاش پدید آورده اما این نکته مثبت در فیلمی مثل مبارز ،  در اینجا حالتی کم و بیش خودنمایانه به خودش گرفته و در مجموع برعکس مبارز که یکی از بهترین آثار سال 2010 و دفترچه ای باخطوط نقره ای که از آثار خوب 2012 بود، اثر جدید راسل میسر عقب گردی رو طی کرده و شایستگی بیشتر تعریف و تمجیدهایی که ازش شده رو نداره .



47Roninرونین


نگاهی به فیلم 

47Ronin 



47رونین هفتمین اقتباس سینمایی و اولین اقتباس هالیوودی از  داستان چهل و هفت ساموراییِ بدون استاده . سطح کیفی فیلم ، نه در حد انتظارات به عنوان یه بلاک باستر خیلی جذاب و تر و تازست و نه در حد نمرات اکثرا پایین منتقدان . 47 رونین کار نسبتا سرگرم کننده و گاها تاثیرگذاریه ؛ بن مایه داستان فیلم ، درگیر و دار کلیشه های داستان های شرقی و برخی کمبودهاست ؛ ولی از اونجایی که این کلیشه ها بی خاصیت و این کمبودها و مشکلات آزاردهنده نیستن ، لذت بردن از فیلم عجیب نخواهد بود .

کاراکتر اصلی که کیانو ریوز دوست داشتنی اون رو ایفا می کنه ، شاید بشه گفت در وهله اول به نوعی به پاشنه آشیل فیلم تبدیل شده ، اجرا و کاراکتر ریوز اگرچه قابل قبوله ولیکن نقش اون در طول داستان ، بیشتر از اونکه عامل محرک داستان باشه ، خودش بخشی از ماجراست که حتی گاها به کل حذف می شه ، جدای میزان واقعی بودن ماجرای کای ، حضور اون بیشتر حلقه ایه تا مخاطب های بیشتری به فیلم افزوده بشن . در عین حال وجود جلوه های بصری هم قرار بوده کمک دوچندانی به جذب مخاطب کنه اما میزان هزینه فیلم خیلی با اونچه که در تصویر دیده می شه، تطابق نداره اگرچه به واقع این موجودات فانتزی که گاها خودنمایی می کنن ، در کنار تاکید فیلمنامه بر وفاداری به داستان واقعی ، کمی با هم در تضاده.



47 رونین در معدود لحظاتی از سطح آثار اکشنِ معمولِ هالیوودی که اکثرا هم ممکنه به لحاظ محتوایی ، ارزش چندانی نداشته باشن ، فراتر می ره و گوشه ای از معانی عرفانی شرقی رو هم در خودش راه می ده که گرچه کافی نیست اما در هر صورت قابل توجهه؛ 47 رونین رو نمی شه فیلم خوب و موفقی به شمار آورد اما روحیات موجود در فیلم ، مخاطب رو پشیمون نمی کنه .