نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

Non-Stop بدون توقف


همون چیزی که انتظار می رفت 

....

 


ممکنه کم و بیش غیرمنتظره و عجیب به نظربیاد که بازیگری در سنین میانسالی به عنوان یکی از ستاره های اکشن شناخته بشه و فیلمهاش هم مورد استقبال مخاطبین قرار بگیره ، اتفاقی که در فیلم ربوده شده Taken(قسمت اول) به خوبی از اون بهره گرفته شد و حتی علی رغم اینکه در قست دوم به مانند قبل کارایی و اثرگذاری نداشت اما از قابل اعتماد بودن لیام نسون کم نکرد . خوشبختانه نقش آفرینی جدید نسون برعکس حماقت داستانی ناشناخته Unknown ، حداقل در یک بار تماشا کردن ، قابل قبول و هیجان انگیزه.

کلیشه هایی معمولِ فیلم های اکشن با چاشنی هواپیماربایی در کنار روندی کاملا خطی در بدون توقف هم وجود داره ؛ ولی با وجود تعلیقی که بر فیلم حاکم شده ، تا قبل از 15 دقیقه پایانی نمی شه چشم از صفحه برداشت.

چیدمان روند اتفاقات به ویژه دیالوگ های رد و بدل شده بین شخص ناشناس و بیل مارکس ( نسون ) که گاها به دلیل قدرت پنهان شخص ناشناس ، چاشنی طنز هم پیدا می کنه ، در کنار ترفند بصری فیلمساز در نمایش این نوشته ها ، جذابیت متفاوتی به فیلم بخشیده . از طرفی همون طور که خود نسون قبل از اکران فیلم توضیح داده بود ، بدون توقف برای تغییر در پرداخت برخی کلیشه ها هم گامی برداشته و کاراکتر عرب داستان، با اون چیزی که اکثرا در هالیوود نمایش داده می شه، سنخیتی نداره .

فیلمنامه که حاصل همکاری سه نفره ، جز چند مورد اطلاعات کلی ، نکته خاصی به لحاظ ویژگی شخصیتی در مورد بیل ارائه نمی ده و هنگامیکه لازم باشه به ویژگی های کارکترهای فرعی بپردازیم ، بیشتر عنوان شغلی یا شکل ظاهریشون جلوه می کنه اما به دلیل زمینه سازی فیلمهای گذشته و اعتماد مخاطب به لیام نسون به عنوان یه آدم متعهد و کارکشته ، بالطبع مشکلی در قبول اون وجود نداره و کارکترهای فرعی هم در حد پیش بردن داستان پذیرفتنی هستن ؛ با این حال اگه بخوایم کمی سختگیرانه تر نگاه کنیم کاراکتری مثل جِین (جولین مور) که زودتر از بقیه هم وارد جریان می شه ، چیزی که حداقل در حد انتظار از جولین مور باشه به نمایش نمی ذاره .

مشکل اصلی بدون توقف که موجب می شه برای دوباره دیدن خیلی جذاب نباشه ، همون تعلیقیه که ازش صحبت شد چراکه این کشش اصلی ، کارایی خودش رو از دست می ده . حتی علاوه بر ضعف اواخر فیلمنامه در مشخص شدن کارکترهای بدمن و علت کارهاشون ، غیرمنطقی و غیرمحتمل بودن مردن کاراکترها هم بیشتر خودنمایی می کنه .

با تمام اینها ، بدون توقف به ویژه با نمایش حرکتی که روی پوستر خودنمایی می کنه و سکانس فرود هواپیما تا لحظه آخر مخاطب خودش رو حفظ می کنه و در نهایت تجربه لذت بخشی رو رقم می زنه .



GRAVITY جاذبه

بهترین فیلم سال 


 

 

زمانی که برای اولین بار تریلر جاذبه رو نگاه می کردم ، به نظرم فیلمی میومد ، کم و بیش معمولی و خسته کننده ؛ اما برعکس اون چیزی که بعضا ، همچنان هم گفته می شه که عدم تجربه سه بعدی اون امکان داره خیلی جذاب جلوه نکنه و یا ضعفهای فیلمنامه رو بیشتر آشکار کنه ؛ واقعیت اینه که جاذبه علی رغم سادگی کلیت خط داستانی و اکثر دیالوگ ها، شروعی گیرا، ادامه ای نفس گیر و از همه مهم تر و تاثیرگذارتر، پایانی منقلب کننده داره . 

با این که وجود یک تکنیک به خودی خود نشونه حرفه ای بودن فیلم و فیلمساز نیست اما پلان-سکانس های طولانی به خوبی نشون میده ، تفکر پشت جاذبه از سینمای سرگرمیِ صرف و بلاک باسترهای هالیوودی به شدت جدی تری بوده چراکه در وهله اول گیرایی فیلم در حدیه که امکان داره مخاطب گاها به فیلمبرداری بدون قطع شک کنه و از طرفی با این روش فیلمبرداری ، تاثیرگذاری اتفاقات به مراتب افزایش پیدا کرده .

در ابتدا کوارون و پسرش فیلمنامه ای با روندی متفاوت رو نوشته بودن اما بعد از مشورت با متخصصین ، متوجه اتفاقات غیرمنطقی فیلمنامشون شدن. اگرچه ایردات علمی موجود ، با توجه به کیفیت جلوه های بصری و دقت در جزئیات در مرتبه آخر اهمیت قرار می گیره و برای اکثر افراد در مواجهه ی بدون پیش زمینه علمی با جاذبه قابل تشخیص نیست اما اگه بخوام مثالی بزنم ، می شه به سکانس رها شدن مت ( کلونی ) اشاره کرد که به دلیل سطح جاذبه صفر، در اون سکانس خاص ، مت هیچ وزنی رو به رایان تحمیل نمی کنه و به راحتی می تونست نجات پیدا کنه .


با این حال ، جذابیت فیلم جاذبه چیزی فراتر از صرفا فضاسازی خیره کننده و نکات فنیه چراکه میزان شخصیت پردازی و زمانش هم دقیقا به اندازست . قاعدتا یه فیلم خوب باید بتونه علاوه بر سرگرمی، مخاطب رو از طریق کاراکترهاش به درون ماجراهاش ببره و در نهایت به هدفی که به دنبالش بوده برسونه تا حدی که شاید روی مخاطب هم تاثیربذاره ؛ چیزی که اینجا در سطحی بسیار خوب محقق شده .

ورای تمام نکات و جذابیت های فضای به تصویر کشده شده ، این پلان - سکانس پایانیه که ارزش واقعی جاذبه رو نمایان می کنه؛ پلان-سکانسی که به نظر نگارنده ، بهترین سکانس سال 2013 هم هست و دوربینی که برخلاف تمام مدت فیلم ، کارکردی متفاوت پیدا می کنه و نکته ای که ثابت می کنه ارزش این فیلم، غیرقابل مقایسه با داستان و محتویات بعضا        پیش پا افتاده ی برخی فیلمهاست .