نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

Les Miserables بینوایان


موزیکالی اندوهگین

نقد و بررسی فیلم 

بینوایان Les Miserables

 


تام هوپر در سال 2010 با ساخت فیلم خیلی خوب سخنرانی پادشاه و سبک کارگردانیش ، سینما دوستانی رو متوجه نام خودش کرد تا کارهای بعدیش رو با جدیت بیشتری دنبال کنن و این جدیت و محبوبیت با بینوایان بیشتر هم شده . ژانر موزیکال هیچ وقت جزء ژانرهای موردعلاقم نبوده و تصور این که روزی بخوام یه فیلم تماما موزیکال رو ببینم برام غیرممکن بود اما بینوایان که در مجامع رسمی و غیررسمی با عنوان اصلی خودش Les Miserables گفته می شه ، این اتفاق بدیع رو به شکلی بسیار مطلوب عملی کرد .

اگر در سخنرانی پادشاه با فیلمنامه ای کامل و به شدت دقیق همراه بودیم ، اینجا هم موزیک مداوم و گوشنواز با کمک ترانه هایی متنوع و قوی و روند داستانی جذاب ، چیزی کم از یه فیلمنامه کامل نداره ؛ در واقع بخش مهمی از شخصیت پردازی و تقریبا تمام دیالوگهای کاراکترها از طریق همین ترانه ها ادا می شه و نه تنها لذت گوش دادن به یک ترانه ی زیبا رو ایجاد می کنه بلکه کاملا در راستای هدف و پیشبرد داستان فیلمه و هوپر با هوشمندی کامل اجازه نداده بینوایان چیزی شبیه به تصاویر موزیکال با پس زمینه زیبا باشه بلکه کاملا حس و حال دیدن یه اثر ارزشمند و قابل توجه سینمایی در سرتاسرش حاکمه .

جدای شروع عظیم و استثنایی بینوایان ، فضاسازی و کارگردانی هنری که در فیلم وجود داره به قدری بی نقص و باورپذیره که مخاطب لحظه ای حس نمی کنه که در حال تماشای پاریس قرن 19 نیست .در کنار نکات مثبت متعدد بینوایان ، بدون شک گروه بازیگری یکی از درخشان ترین بخشهاست و نقطه متمایزکننده این فیلم برای بازیگرانش ، تجربه ی خوانندگی برای اونها بوده که اتفاقا ، از بازیگرهای معروف گرفته تا دو تا کودک فیلم همگی به خوبی از پس اجرای ترانه هاشون براومدن مخصوصا که تمام بازیگرهای اصلی حداقل یه تک خوانی رو در طول فیلم انجام می دادن البته شاید کمی کوتاه تر بودن زمان این تک خوانی ها می تونست نتیجه بهتری داشته باشه ؛ اما اگر بخوام اجرایی رو از بقیه بهتر و گوش نوازتر بدونم به غیر از دو کودکی که اشاره کردم ( کودکی کوزت و گاوروش ) ، راسل کرو در نقش ژاور علاوه بر صدای زیبا ، ترانه ها رو به شکلی فوق العاده اجرا می کرد و با اینکه مثل هیو جکمن و آن هاتاوی بازیش اسکاری نبود اما صدای و اجرای خیلی خوبی داشت .

وجود هلنا بونهم کاتر و ساشا بارون کوهن در نقش بدمن های داستان و کارهایی که انجام می دن در لحظاتی طنزهایی هم در فیلم ایجاد کرده که به خوبی جزئی از فیلم شده و معمولا شوخی هاشون هوشمندانه است ، با این حال یه جاهایی کوتاهی رگه های فیلمهای خود بارون کوهن رو می گیره اما خوشبختانه در درون فیلم محو می شه ؛ البته این نکته رو هم نباید نادیده گرفت که اینجا بدمن اصلی دولت فرانست و انقدر مشکل اجتماعی وجود داره که اگه حس تنفری از تناردیه ها وجود داشته باشه بیشتر به خاطر پس زمینه ی داستانیه تا خود فیلم .

چند وقت پیش نقدی بر فیلم سخنرانی پادشاه خوندم که باعث شد قبل از اتمام این نوشته جستجویی در موردش انجام بدم و یه مقایسه ای با همین فیلم داشته باشم ، خود هوپر فردی انگلیسیه و در فیلم سخنرانی پادشاه که محصول انگلستان هم بود ، در حقیقت با دوره ای تاریخی طرف بودیم که انگلستان درگیر جنگ جهانی دوم و بالطبع مشکلات داخلی بعد از چندین صده استثمار کشورهای مختلف بود اما هوپر و عواملش با هوشمندی دوره ای رو برای فیلم انتخاب کردن تا بتونن تصویری مظلوم از پادشاه انگلستان و حتی خود کشور انگلستان به نمایش بذارن ؛ در حالیکه در بینوایان با دقت و ظرافت تمام به نمایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی و مظلومیت مردم فرانسه پرداخته شده .

در مجموع هر فیلمی که با فیلمهای دیگه متفاوت باشه خود به خود ارزش تماشاکردنش رو می تونه ایجاد کنه اما تفاوتی که خوب هم از آب دربیاد می تونه حداقل نام فیلم رو در ژانر خودش سربلند کنه به طوریکه بینوایان می تونه یکی از بهترین های خودش حداقل تو ده سال اخیر باشه .