Jupiter Descending
سقوط ژوپیتر
واچوسکی ها برای نگارنده در مرتبه ای بالاتر از عموم فیلمسازان هم دوره خودشون قرار دارن اما با این حال ، اصولا نمی شه در مورد کیفیت آثار بعدی اونها چندان مطمئن بود ؛ این عدم اطمینان از روش کار سینوسی این برادر و خواهر نشات می گیره و نگاه به کارنامه کاری اونها ، این نکته رو بیشتر مشخص می کنه خصوصا که بعد از شاهکار اطلس ابری ، ایرادات و ناپختگی های فیلمِ حاظر بیشتر جلوه می کنه و البته در راستای دغدغه های اصلی واچوسکی ها هم نیست .
صعود ژوپیتر که داستانی ماجراجویانه و اکشن رو با رگه هایی از درام و رومانس تعریف می کنه ، متاسفانه در هیچ کدوم از بخش ها به توفیقی نمی رسه چراکه نه داستان ماجراجویانه به خوبی روایت می شه ، نه اکشن فیلم جذابه و نه درام و رومانسِ اثرگذاری وجود داره . داستان تازه و فضایی واچوسکی ها علاوه بر گسترش فیزیکیِ جهان هستی ، ظاهرا به دنبال معنا هم هست و جمله تبلیغاتی "جهانت را گسترش بده" دقیقا بر همین دو بعد تکیه می کنه اما جهان هستی نمایش داده شده جدا از بعضی جذابیتهای بصری، ویژگی مهم دیگه ای نداره و معناگرایی این بخش که بی شباهت به بخش سلاخی انسانها در اطلس ابری نیست هرگز برای مخاطب جدی نمی شه و حتی اثرگذاری اپیزود مذکور (نئو سئول) رو هم نداره ؛ البته نمی شه یکی از مهم ترین سکانس ها یعنی جایی که یکی از سفینه ها ، نمادی شبیه به نماد ساختگی موجودات فضایی از خودش به جا می ذاره رو هم نادیده گرفت .
واچوسکی ها که روزگاری با قسمت اول ماتریکس انقلابی در ژانر اکشن ایجاد کردن ، در اینجا بیشتر شبیه فیلمسازانی تازه کار و ذوق زده از میزان هزینه و جلوه های بصری هستن که در زمینه استفاده از اسلوموشن هم غالبا تقلیدهایی دم دستی به کار بستن و بدون در نظر گرفتن مبارزه نهایی در سیاره مشتری که کم و بیش قابل قبوله ، دیگر سکانس های اکشن به طور کلی نکته ای برای تماشای مجدد ندارن که نقطه ای ناامیدکننده برای یه اثر اکشنه .
زمانی که ژوپیتر در پایان فیلم به صاحب زمین بودنش اشاره می کنه ، بیشتر از اونکه تکمیل کننده داستان و سرنوشت این کاراکتر باشه ، به نظر میاد به بار کمدی فیلم اضافه شده ، بخشی که نتونسته کمک خاصی به بهتر شدن فیلم بکنه و حتی یکی از بهترین ایده های فیلم تحت نقد بوروکراسی اداریِ حاکم که برای جوامعی مثل ما بیشتر هم قابل درکه ، در بطن اثر جایی پیدا نکرده و به پختگی نرسیده . بازنگری در مورد کاراکترها و بازی ها به نتیجه قابل توجهی ختم نمی شه ، با این وجود و علی رغم ایراداتی که بعضا به بازی ادی ردماین (لرد بالم) گرفته شده ، تغییر در لحن صدای اون رو با توجه به کاستی های پردازش شخصیت ، جالب توجه ارزیابی می کنم چراکه نوع صحبت کردن اون بیشتر از کاراکترش ماندگاری داره .
برخی آثار ممکنه با برطرف کردن چند مشکل به اثری خوب تبدیل بشن اما مشکل صعود ژوپیتر بیشتر از اینهاست ؛ اثر واچوسکی ها به مثابه فیلمی بزرگ ولی به واقع سطحیه و علی رغم سر و شکل استاندارد ، جذابیتهای بصری فیلم به جذابیت های درونی منتهی نمی شن و در نهایت مخاطب با اثری طرفه که نه تنها لذت مورد انتظار از تماشای فیلمی اکشن و ماجراجویانه رو نداره بلکه داستان و فلسفه وجودی فیلم هم اهمیتی پیدا نمی کنه .