نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

نـقـد فـیـلــم هـالــیوودی

نقد فیلم خارجی نقد فیلمهای هالیوودی سینمای هالیوود

SpiderMan:Homecoming


Re-Think About Spider-Man

...

...

اگه نگاهی گذرا به آثار موفق ابرقهرمانی این روزها صورت بگیره ، نکته ثابتی که در اکثر این کارها وجود داره ، نلفیق اونها با ژانر کمدیه و فی ما بین این آثار ، گروهی که بدون درآمیزی با ژانر کمدی عملکرد موفقی داشتند ، از محبوبیت مضاعفی برخوردار شدند ، مورد خاص این نوشتار هم از این قاعده مثتثنی نیست و در دسته اول و اخیر این نوع آثار قرار می گیره اما مردعنکبوتی ۱ و ۲ ( به کارگرانی سم ریمی و بازی توبی مگوایر) ، در دسته خودشون ، کارهای پیشرویی بودند و لایق قرارگیری در دسته دوم هستند خصوصا که با درنظر گرفتن نسبت فروش به بودجه همچنان قسمت اول در سال ۲۰۰۲ رتبه اول این سری فیلمه ، این جدیت در بازسازی این کاراکتر با نام مردعنکبوتی شگفت انگیز ادامه پیدا کرد که علی رغم فروش مناسب ، بازخورد چندان خوشایندی نداشت.

...

...

از همین رو مارول با الگو قرار دادن آثار خودش ، غالب لحظات مرد عنکبوتی جدید رو با حرکات و دیالوگ های خنده دار پر کرده که چرا که قطعا هیچ بازسازی بهتر از دو قسمت ابتدایی سم ریمی نخواهد شد و حتی سازندگان مردعنکبوتی جدید شاید بشه گفت با هوشمندی، از تکرار حوادث حتی نحوه نیش خوردن و تبدیل پیتر پارکر (تام هالند) به مرد عنکبوتی صرف نظر کردن و به صرف دیالوگ بین پیتر و دوستش نِد (جیکوب باتالون) مبنی بر نیش خوردن اکتفا می کنند. از طرفی مردعنکبوتی اینجا بیشتر به مردعنکبوتی شگفت انگیز نزدیکه تا مردعنکبوتی اصلی در واقع خود پیترپارکر هم قدرتمنده اما عملکرد واقعیش به واسطه لباس میلیون دلاریشه و یا به عبارت بهتر مردعنکبوتی با این تجهیزات نسخه دیگری از خود مردآهنیه و همین مورد ویژه همونقدر که جذابیت داره ، ناامید کنندس.

...

...

 مشکل مرد عنکبوتی بازگشت به خانه در اینجاست که بیشتر از اونکه یه اثر تمام و کمال ابرقهرمانی و مستقل باشه ، یه اثر پیش درآمد یا به نوعی مقدمه سازی برای تکامل پیتر پارکر/مرد عنکبوتی برای سایر فیلمها و حضور در بین انتقامجویانه و ممکنه همونقدر که ارجاعات مختلف به انتقام جویان جلب توجه کنه و یا تماشای مکرر و کوتاه مردآهنی و رابرت داونی جونیور جذابیت دو چندانی به فیلم داده باشه اما همونقدر از استقلال مجموعه ابتدایی فاصله داره ؛ چراکه این مردعنکبوتی در جهت تکامل دنیای ماروله و مدت هاس در این کمپانی دیگه مفهوم فیلم مستقل خیلی معنا نداره .

...

...

متاسفانه سکانس های اکشن به غیر از سکانس نجات در اوبلیسک ، بیشتر جنبه سرگرمی دارن و تکمیل کننده زمان فیلم هستن تا اینکه اکشنی جذاب از ابرقهرمانی حرفه ای باشن خصوصا که هر بار مردآهنی به کمک میاد و در سکانس پایانی هم فاجعه ای در عملیات نجات رخ می ده . بدمن فیلم هم که در ابتدا به عنوان قشر مورد ظلم توسط طبقه بالاتر جامعه شناخته می شه ، در ادامه اهمیتی برای جون کسی قائل نیست و به عنوان کاراکتری بدمن بیشتر شمایل جذابی داره و صرفا با توجه به غافلگیری داستان ، فرصت عرضه اندام نسبی رو پیدا می کنه .

...

...

بازگشت با خانه تاکید زیادی داره که در حال ارائه ی مردعنکبوتی جدیده پس با این اوصاف شاید بررسی و مقایسه بیشتر دو مردعنکبوتی سم ریمی و جان وتس کار بیهوده ای به نظر برسه چراکه این مردعنکبوتی اهداف و دنیای متفاوتی داره . شاید توقع این که اکثر مخاطبها از این مردعنکبوتی راضی باشن زود باشه ، در حال حاظر بخش مهم ماجرا ، آشنایی و پذیرفتن این بازسازیه که با وجود تمام ایراداتش مانند پرداخت اشاره وار زن عمو می (مریسا تومی) ، وجود سکانس های زائد و اکشن های نه چندان راضی کننده در کنار موارد پیش از این اعلام شده ، کاری سرگرم کنندس و کم و بیش در رسیدن به اهداف اولیه خودش موفق بوده و قطعا این اسپایدرمن دوباره بازخواهد گشت!

 

کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی Captain America: Civil War


جنگ کذایی!



*خطر لوث شدن داستان*


بی شک به دلیل تنوع گسترده رخدادها و کاراکترها در کمیک بوکها ، انتخاب بهترین داستان ممکن و پرداخت سینمایی اون از اهمیت به سزایی در ایجاد و بسط کاراکترها برخورداره ؛ بالاخره بعد از انتخاب های متعدد و حذف و اضافه های پیش اومده ، قسمت سوم کاپیتان آمریکا با ترکیبی بیرون اومد که توسط خود سازندگان به نام انتقام جویان۲٫۵ شناخته می شه. قسمت اول کاپیتان آمریکا گرچه به صورت مستقل چندان فیلم مهم و خوبی نبود اما برای ورود این کاراکتر به جمع ابرقهرمانان و پیوستن به انتقام جویان ، اثر قابل قبولی به شمار می رفت ولی این قسمت دوم بود که انتظارها رو از کاپیتان آمریکا به مراتب بالا برد و برادران روسو هم به عنوان یکی از بهترین و قدرتمندترین فیلمسازان در زیرژانر ابرقهرمانی ، خودشون رو به اثبات رسوندند و توانایی های اونها گرچه در قسمت سوم حفظ شده و هیچ طرفدار آثار ابرقهرمانی نباید این فیلم رو از دست بده اما قسمت سوم ، انسجام داستانی ، غافلگیرکنندگی و متقاعدکنندگی فیلم سرباز زمستان رو نداره و در انتها رضایت کامل رو پدید نمیاره.

شباهت جالب و قطعا عمدی بین دو فیلم بتمن در مقابل سوپرمن و این فیلم در ایجاد تضاد بین ابرقهرمان ها و توامان کمک کننده یا نابودگر بودن اونها نکته ایه که در فیلم جنگ داخلی سریعا خودش رو بروز می‌ده. در اینجا برخلاف فیلم کم و بیش ناموفق زک اسنایدر ، اشارات کوتاه تر ، اثرگذارتر و هدفمندتره اما بازهم این ایده به خودی خود کم وبیش غیرقابل قبول جلوه می کنه و مقصر دونستن ابرقهرمانان در مرگ افراد در جنگی که دیگران ایجاد کردن منطقی نیست و در این بین نکته مطرح شده توسط کاراکتر ویژن در مورد رابطه مستقیم افزایش جنگها و درگیری ها توامان با افزایش قهرمانان بیش از موضوع اصلی جلب توجه می کنه . از دیدگاه دیگه ، فیلم جنگ داخلی سعی می کنه برخلاف فیلم بتمن در مقابل سوپرمن ، مخاطب رو نسبت به تضاد دو ابرقهرمان داستان که پیش از اون آشنایی با اونها وجود داشته درگیر کنه تا جایی که عوامل فیلم اعلام کردن که قصد داشتن مخاطب خودش محق بودن افراد رو بسنجه و گروهِ خودش رو انتخاب کنه اگرچه با وجود این تفاسیر ، این فیلم برای کاپیتان آمریکا است و بالطبع تمایل سازندگان به جانبداری از کاپیتان آمریکا آشکاره و این نکته با انتخاب خود مخاطبین در تضاده و حتی به شکلی غیرقابل انتظار برخی مخاطبین حق رو به مردآهنی می دن که در اینجا علی رغم حفظ شوخ طبعی همیشگی ، بیش از همیشه متفکر و احساساتی جلوه می کنه .

خوشبختانه برخلاف اثرشلوغ و گاها شلخته ای مانند انتقام جویان ۲ ، برادران روسو به ارزش مادی و معنوی! تمام کاراکترهایی که در اختیار داشتن آگاه بودن  و به همه اونها فرصت عرض اندام در حدی که از یه اثر بلاک باستری ابرقهرمانی انتظار می ره داده شده و می شه گفت در این زمینه موفق عمل کردن خصوصا که ورود شکوهمندانه ای برای کارکتر تازه وارد بلک پَنتِر یا پلنگ سیاه رقم زدن و حتی گرچه تام هالند و هیچ کس دیگه هیچ وقت به متقاعدکنندگی و جذابیت کارکتر مرد عنکبوتی با بازی توبی مگوایر نمی رسه اما تام هالند و این مرد عنکبوتی ، جذابیت های کلامی و فیزیکی مناسبی رو ارائه می دن. در کنار تمام اینها پرداخت سکانس های اکشن بازهم به شکلی مناسب و شایسته اثری بلاک باستری صورت گرفته که سعی می کنه باورپذیر و هیجان انگیز باشه به جای اینکه کل یک شهر رو نابود کنه و این قدرت در پرداخت از همون سکانس آغازین تا نقطه عطف سکانس های اکشن که مبارزه در فرودگاه است ادامه پیدا می کنه.

مشکل اصلی کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی در فیلمنامه اونه که سعی می کنه جدی و دغدغه مند جلوه کنه ولیکن با کمی بی رحمی ضعیف و ناکارآمده . بدمنی که همه چیز رو به هم ریخته و هدفش صرفا گرفتن انتقام خون خانوادشه و در این راه به هایدرا متوسل می شه ؛ نقطه ضعف اصلی این فیلمنامه است که برعکس قسمت قبل که از یک جریان شر و پلید رونمایی شد و انصافا هم غافلگیرکننده بود ، اینجا با بدمن یا نماد شرارتی که در یک نفر بروز پیدا کرده طرفیم که به واقع خیلی هم پلید نیست و صرفا برای عشق خانواده مخاطبین رو سرکارگذاشته و موجب این جنگ کذایی شده بود و فرجام این بدمن و نماد شر در اینجا ناامید کننده است تا درنهایت با وجود تمام جذابیت های اثر و اختتامیه حرفه ای اون ، همون طور که پیش تر گفته شد ، فیلم جنگ داخلی در نهایت رضایت کامل رو پدید نمیاره و نمی شه جزء آثار برتر امسال قرارش داد.



در همین رابطه بخوانید :


کاپیتان آمریکا : اولین انتقام جو


کاپیتان آمریکا : سرباز زمستان