ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شتاب Rush
ران هاوارد بعد از تجربه موفق ورزشی در سال 2005 با فیلم مرد سیندرلایی ، اینبار اثری رو ساخته که در ظاهر از برخی کلیشه های این ژانر فراتر رفته و سعی کرده تجربه ورزشی متفاوتی رو رقم بزنه ، اما در باطن قدرت کافی رو پیدا نکرده تا در بین آثار مطرح و موفق این ژانر قرار بگیره .
اساس شتاب بر پایه تفاوت های دو کاراکتر اصلیشه ؛ تفاوتهایی که علاوه بر منش و رفتارهاشون ، حتی در نوع بیان کلمات و تا حدی هم در سبک رانندگی لحاظ شده . با اینکه به نظر میاد در یک سوم پایانی ، تغییرات مثبتی در جیمز هانت (کریس همسورث) صرفا لذت طلب اتفاق افتاده باشه ولی در پایان ، این کاراکتر بیشتر از ابتدای فیلم غرق در تفکرات گذشتش می شه و با اون نریشن پایانی نه دلسوزی مخاطب ، بلکه تاسف اون رو به همراه داره ؛ در نقطه مقابل اون نیکی لاودایی ( دنیل برال ) وجود داره که تنها کاراکتر تاثیرگذار و باورپذیر فیلمه و به دلیل اخلاق مداری ، انتخاب های عاقلانه و تغییرات مثبتش ، ارزش انسانی دو چندانی پیدا می کنه.
از اونجایی که شتاب یکی از بهترین های سال تلقی میشه، مخاطب حداقل انتظار داره ، کاراکترهای فرعی حتی اگه پرداخت خیلی خوبی نداشته باشن ولیکن تعدد و رفت و آمد اونها منطقی باشه ، شتاب به لحاظ زمانی ، نزدیک به 115 دقیقست اما به نوعی تمام افراد مونثی که وارد زندگی هانت می شن ، حتی زمانیکه یکی از اونها به شکل کمدی گونه به سرعت با هانت ازدواج می کنه ، بازهم اهمیت خاصی نه برای خود هانت و نه برای مخاطب پیدا نمی کنه ، متاسفانه این جریان به کاراکترهای دیگه هم کشیده شده و در کل کاراکترهای فرعی در بهترین حالت ، پردازش های نصفه و نیمه ای دارن و تقریبا هیچ کدوم از اونها ویژگی خاصی پیدا نمی کنن .
با تمام اینها ، سکانسهای سینماتیک شده مسابقات ، تجربه جدید و هیجان انگیزی برای مخاطبها پدید آورده ولی فرای جذابیت اکشن ، دیدگاه فیلم در رابطه با زنان به طور کلی جنبه بی ارزشی و لذت رانی داره و در این گستره زنان، وجود کاراکتر مثبتِ مارلن (همسر نیکی) ، چندان نتونسته این جنبه منفی رو کم کنه .
گرچه شتاب از ورزش به شدت تکراری بوکس دوری کرده و در حیطه ای بکرتر قدم برداشته اما نتیجش آنچنان بکر و منحصربه فرد نیست ؛ چرا که هاوارد اینبار فیلمی ساخته که به جای اینکه علاوه بر جذابیت و سرگرم کنندگی ، توامان پخته و ارزشمند باشه ، بیشتر بر دو عنصر اول تمرکز کرده.
شتاب فیلم خوبی است اما نه آنقدر ها که تحویل گرفته شد. نظر من با شما تقریبا یکسان است .چند کلمه ای هم من برای شتاب نوشته ام دراینجا :
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=661280770597805&set=a.219683178090902.55178.100001476656122&type=3&theater
خوبه که تو ف.ب هم صفحه داری . حتما از اونجا هم دنبالت می کنم .
نوشتت رو هم خوندم البته چندان نمره خوبی ندادی اما فیلم رو بیشتر از من پسندیدی و در ضمن تشبیه خرگوش و لاک پشت رو برای این کاراکترها چندان نمی پسندم .
ممنون و موفق باشی